آزادی

رهایی از بند بسوی معبود

آزادی

رهایی از بند بسوی معبود

پاسداران بازداشت کننده متجاوزان امریکایی نشان فتح گرفتند

وی فرمانده معظم کل قوا؛
پاسداران بازداشت کننده متجاوزان امریکایی نشان فتح گرفتند(۱۳۹۴/۱۱/۱۱ - ۱۳:۳۸)
سردار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چهار تن از فرماندهان این نیرو که در جریان توقیف شناورهای امریکایی و بازداشت تفنگداران متجاوز امریکا در محدوده جزیره فارسی، اقدام شجاعانه و بهنگام کرده بودند، به افتخار دریافت «نشان فتح» از دست حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا نائل شدند.
فرمانده کل قوا همچنین با تشویق درجه و ارشدیت به سایر فرماندهان و کارکنان مربوط به این عملیات حسب درخواست ستاد کل نیروهای مسلح موافقت کردند.

اعتماد به فهرست اطمینان‌بخش

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدارهای اخیر خود به لزوم اعتماد به کسانی که فهرست‌های انتخاباتی را معرفی می‌کنند اشاره نمودند. ایشان در دیدار با مردم قم فرمودند: «نگاه کنیم ببینیم این فهرستی که به ما داده میشود برای مجلس شورای اسلامی یا مثلاً برای مجلس خبرگان، این فهرست را چه کسی دارد به ما میدهد. به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دین‌داری اینها و به تقیّد اینها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم اینها متدیّنند، بدانیم انقلابی‌اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند.»

به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «اعتماد به فهرست اطمینان‌بخش» را در این باره منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این صوت می‌شنوید:

* وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالباً بین متوسطین جامعه و محرومین می‌باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم ـ به سوی غرب یا شرق ـ و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیلکرده ومطلع برمسائل روز و سیاستهای اسلامی، به مجلس بفرستند.
وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی رحمه‌الله ۶۸/۳/۱۵ 

* من به ۳۱ نفر برای شورای شهر رأی دادم. البتّه بعضی از این حضرات را از نزدیک می‌شناختم، بعضی را هم نمی‌شناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند؛ یکی از آنها را ما گرفتیم و به اعتماد آنها، بقیّه‌ی کسانی را که نمی‌شناختیم نامشان را نوشتیم
گفت‌وگو با خبرنگاران صداوسیما پس از شرکت در انتخابات ۹۲/۳/۲۴ 

* یک مسئله‌ی دیگر، رعایت حق در سیاهه‌های پیشنهادی است؛ این سیاهه‌هایی که پیشنهاد میکنند، فهرستهایی که برای نامزدها میدهند. آن کسانی که این فهرستها را میدهند، واقعاً رعایت حق را بکنند؛ مسئله‌ی رفیق‌بازی و جناح‌بازی و مانند این چیزها را دخالت ندهند و نگاه کنند ببینند که چه کسی واقعاً شایسته است؛ آن کسی را که شایسته است بگذارند و به مردم معرّفی کنند. این هم یک بخش و یک بُعد از رعایت حقّ‌النّاس است
دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ۹۴/۱۰/۱۴ 

* شما میخواهید رأی بدهید، فلان شهر یک نماینده دارد، فلان شهر -مثلاً فرض کنید فلان استان- ده نماینده دارد؛ خب هرکدام از اینها نقشی دارند، فعّالیّتی دارند؛ انسان باید به شکل اطمینان‌بخشی به نتیجه برسد. به نظر بنده این‌جور میرسد که چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم -خود بنده هم وقتی این فهرستها را می‌آورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمی‌شناسم امّا اعتماد میکنم به آن کسانی که [اینها را] معرّفی کرده‌اند، و نگاه میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرّفی کرده‌اند چه کسانی هستند؛ اگر دیدم اینها آدمهای متدیّن و مؤمن و انقلابی‌ای هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به [فهرست‌] آنها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را داده‌اند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمّیّتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است، به حرفشان اعتماد نمیکنم؛ به نظر من این راه خوبی است- نگاه کنیم ببینیم این فهرستی که به ما داده میشود برای مجلس شورای اسلامی یا مثلاً برای مجلس خبرگان، این فهرست را چه کسی دارد به ما میدهد. به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دین‌داری اینها و به تقیّد اینها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم اینها متدیّنند، بدانیم انقلابی‌اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند؛ راهش این است که اینها را بدانیم. اگرچنانچه کسانی این‌جور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده‌اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه هم اتّفاق بیفتد. مثلاً آن کسی که من خیال کردم آدم خوبی است و به او رأی دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد ولی من تلاش خودم را کرده‌ام و خدای متعال اجر خواهد داد.
دیدار مردم قم ۹۴/۱۰/۱۹

شرایط رهبرى


شرایط رهبرى

دو شرط اساسى

شرایطى که براى زمامدار ضرورى است مستقیماً ناشى از طبیعت طرز حکومت اسلامى است. پس از شرایط عامه مثل عقل و تدبیر، دو شرط اساسى وجود دارد که عبارتند از:
1- علم به قانون 
2- عدالت
چنانکه پس از رسول اکرم «صلى الله علیه وآله» وقتى در آن کسى که باید عهده‏دار خلافت شود، اختلاف پیدا شد باز در اینکه مسئول امر خلافت باید فاضل باشد، هیچ گونه اختلاف نظرى میان مسلمانان بروز نکرد. اختلاف فقط در دو موضوع بود.
1- چون حکومت اسلام حکومت قانون است، براى زمامدار علم به قوانین لازم مى‏باشد، چنانکه در روایات آمده است. نه فقط براى زمامدار بلکه براى همه افراد، هر شغل یا وظیفه و مقامى داشته باشند چنین علمى ضرورت دارد. منتهى حاکم باید افضلیت علمى داشته باشد. ائمه ما براى امامت خودشان به همین مطلب استدلال کردند که امام باید فضل بر دیگران داشته باشد. اشکالاتى هم که علماى شیعه بر دیگران نموده‏اند در همین بوده که فلان حکم را از خلیفه پرسیدند نتوانست جواب بگوید، پس لایق خلافت و امامت نیست. فلان کار را بر خلاف احکام اسلام انجام داد، پس لایق امامت نیست .... (1) 
قانوندانى و عدالت از نظر مسلمانان، شرط و رکن اساسى است. چیزهاى دیگر در آن دخالت و ضرورت ندارد. مثلاً علم به چگونگى ملائکه، علم به اینکه صانع تبارک و تعالى داراى چه اوصافى است، هیچ یک در موضوع امامت دخالت ندارد. چنانکه اگر کسى همه علوم طبیعى را بداند و تمام قواى طبیعت را کشف کند یا موسیقى را خوب بلد باشد، شایستگى خلافت را پیدا نمى‏کند و نه به این وسیله بر کسانى که قانون اسلام را مى‏دانند و عادلند، نسبت به تصدى حکومت، اولویت پیدا مى‏کند. 
آنچه مربوط به خلافت است و در زمان رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و ائمه ما «علیهم السلام» درباره آن صحبت و بحث شده و بین مسلمانان هم مسلّم بوده این است که حاکم و خلیفه اولاً باید احکام اسلام را بداند یعنى قانوندان باشد و ثانیاً عدالت داشته، از کمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار باشد. عقل همین اقتضا را دارد. زیرا حکومت اسلامى حکومت قانون است، نه خودسرى و نه حکومت اشخاص بر مردم.
اگر زمامدار مطالب قانونى را نداند، لایق حکومت نیست. چون اگر تقلید کند، قدرت حکومت شکسته مى‏شود و اگر نکند، نمى‏تواند حاکم و مجرى قانون اسلام باشد. و این مسلّم است که «الفقهاء حکام على السلاطین»(2)، سلاطین اگر تابع اسلام باشند باید به تبعیت فقها درآیند و قوانین و احکام را از فقها بپرسند و اجرا کنند. در این صورت حکام حقیقى همان فقها هستند، پس بایستى حاکمیت رسماً به فقها تعلق بگیرد، نه به کسانى که به علت جهل به قانون مجبورند از فقها تبعیت کنند. 
2- زمامدار بایستى از کمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار و عادل باشد و دامنش به معاصى آلوده نباشد. کسى که مى‏خواهد حدود جارى کند، یعنى قانون جزاى اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدى بیت المال و خرج و دخل مملکت شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد باید معصیت کار نباشد و «لا ینالُ عَهدى الظالمین»(3) خداوند تبارک و تعالى به جائر چنین اختیارى نمى‏دهد. 
زمامدار اگر عادل نباشد در دادن حقوق مسلمین، اخذ مالیاتها و صرف صحیح آن و اجراى قانون جزا، عادلانه رفتار نخواهد کرد و ممکن است اعوان و انصار و نزدیکان خود را بر جامعه تحمیل نماید و بیت المال مسلمین را صرف اغراض شخصى و هوسرانى خویش کند. (4)

شرط مرجعیت لازم نیست.

من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت مى‏کند. اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند. وقتى آنها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد، رهبرى او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم مى‏شود و حکمش نافذ است. (5)

الگوى رهبرى

رهبر در محکمه

در صدر اسلام در دو زمان، دو بار حکومت اصیل اسلام محقق شد، یک زمان رسول‌الله «صلى الله علیه وآله وسلّم» و دیگر وقتى که در کوفه على بن ابى‌طالب سلام‌الله علیه حکومت مى‌کرد. در این دو مورد بود که ارزش‌هاى معنوى حکومت مى‌کرد. یعنى یک حکومت عدل برقرار و حاکم ذره‌اى از قانون تخلف نمى‌کرد. حکومت در این دو زمان حکومت قانون بوده است و شاید دیگر هیچ وقت حاکمیت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشیم، حکومتى که ولىّ امرش ـ که حالا به سلطان یا رئیس جمهور تعبیر مى‌کنند ـ در مقابل قانون با پایین‌ترین فردى که در آنجا زندگى مى‌کند على السواء باشد. در حکومت صدر اسلام این معنى بوده است. حتى قضیه‌اى از حضرت امیر در تاریخ است: در وقتى که حضرت امیر سلام‌الله علیه حاکم وقت و حکومتش از حجاز تا مصر و تا ایران و جاهاى بسیارى دیگر بسط داشت، قضات هم از طرف خودش تعیین مى‌شد، در یک قضیه‌اى که ادعایى بود بین حضرت امیر و یک نفر یمنى که آن هم از اتباع همان مملکت بود قاضى حضرت امیر را خواست. در صورتى که قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امیر بر قاضى وارد شد و قاضى خواست به او احترام بگذارد، امام فرمود که در قضا به یک فرد احترام نکنید، باید من و او على‌السواء باشیم. و بعد هم که قاضى بر ضد حضرت امیر حکم کرد، با روى گشاده قبول کرد.
این حکومتى است که در مقابل قانون همگى على‌السواء حاضرند، براى اینکه قانون اسلام قانون الهى است و همه در مقابل خداى تبارک و تعالى حاضرند، چه حاکم، چه محکوم، چه پیغمبر و چه امام و چه سایر مردم. (6)

رهبر بین مردم

حاکم اسلام مثل حاکم‌هاى دیگر از قبیل سلاطین یا رؤساى جمهورى نیست. حاکم اسلام، حاکمى است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه مى‌آمد و به حرف‌هاى مردم گوش مى‌کرد و آنهایى که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع مى‌کردند و اجتماعشان به صورتى بود که کسى که از خارج مى‌آمد نمى‌فهمید که کى رئیس مملکت است و کى صاحب منصب است و چه کسانى مردم عادى هستند. لباس، همان لباس مردم، معاشرت، همان معاشرت مردم و براى اجراى عدالت طورى بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین‌ترین افراد ملت، بر شخص اول مملکت ادعایى داشت و پیش قاضى مى‌رفت، قاضى شخص اول مملکت را احضار مى‌کرد و او هم حاضر مى‌شد. (7)

ولایت فقیه ضد دیکتاتورى

در اسلام قانون حکومت مى‏کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهى، نمى‏توانست تخلف بکند. خداى تبارک و تعالى مى‏فرماید که اگر چنانچه یک چیزى بر خلاف آن چیزى که من مى‏گویم تو بگویى من تو را اخذ مى‏کنم و «وتینت» را قطع مى‏کنم،(8) اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصى بود که از او مى‏ترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرت‏ها که دست او آمد دیکتاتورى بکند، اگر او شخص دیکتاتور بود، آن وقت فقیه هم مى‏تواند باشد. (9)
فقیه، مستبد نمى‏شود، فقیهى که این اوصاف را دارد عادل است، عدالتى که غیر از عدالت اجتماعى، عدالتى که یک کلمه دروغ او را از عدالت مى‏اندازد، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت مى‏اندازد، یک همچو آدمى نمى‏تواند خلاف بکند، خلاف نمى‏کند. (10)

اختیارات رهبرى و حکومت

اگر فرد لایقى که داراى این دو خصلت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتى را که حضرت رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» در امر اداره جامعه داشت، دارا مى‏باشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. 
این توهّم که اختیارات حکومتى رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» بیشتر از حضرت امیر «علیه السلام» بود، یا اختیارات حکومتى حضرت امیر «علیه السلام» بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضائل حضرت رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر - علیه السلام - از همه بیشتر است; لکن زیادى فضائل معنوى، اختیارات حکومتى را افزایش نمى‏دهد. همان اختیارات و ولایتى که حضرت رسول و دیگر ائمه «صلوات الله علیهم» در تدارک بسیج و سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را براى حکومت فعلى قرار داده است، منتهى شخص معینى نیست، روىِ عنوانِ «عالمِ عادل» است. 
وقتى مى‏گوییم ولایتى را که رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» و ائمه «علیهم السلام» داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، براى هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ـ علیهم السلام ـ و رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت ‏یعنى حکومت و اداره کشور و اجراى قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است نه اینکه براى کسى شان و مقام غیر عادى به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت دیگر ولایت مورد بحث، یعنى حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصورى که خیلى افراد دارند امتیاز نیست، بلکه وظیفه‏اى خطیر است. 
یکى از امورى که فقیه متصدى ولایت آن است، اجراى حدود (یعنى قانون جزاى اسلام) است. آیا در اجراى حدود بین رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» و امام و فقیه امتیازى است؟ یا چون رتبه فقیه پائین‏تر است، باید کمتر بزند؟ حد زانى که صد تازیانه است اگر رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» جارى کند 150 تازیانه مى‏زند و حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» 100 تازیانه و فقیه 50 تازیانه؟ یا اینکه حاکم، متصدى قوه اجرائیه است و باید حد خدا را جارى کند، چه رسول الله ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» باشد و چه حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» ، یا نماینده و قاضى آن حضرت در بصره و کوفه، یا فقیه عصر. 
دیگر از شؤون رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» و حضرت امیر «علیه السلام» اخذ مالیات، خمس، زکات، جزیه و خراج اراضى خراجیه است. آیا رسول اکرم ‏«صلى الله علیه وآله وسلّم» اگر زکات بگیرد، چقدر مى‏گیرد؟ از یک جا، ده یک و از یک جا، بیست یک؟ 
حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» خلیفه شدند، چه مى‏کنند؟ جناب عالى فقیه عصر و نافذ الکلمه شدید، چطور؟ آیا در این امور، ولایت رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» با حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» و فقیه، فرق دارد؟ خداوند متعال رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» را «ولى‏» همه مسلمانان قرار داده و تا وقتى آن حضرت باشند، حتى بر حضرت امیر ‏«علیه السلام»‏ ولایت دارند. پس از آن حضرت، امام بر همه مسلمانان حتى بر امام بعد از خود ولایت دارد، یعنى اوامر حکومتى او درباره همه نافذ و جارى است و مى‏تواند والى نصب و عزل کند. 
همانطور که پیغمبر اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» مأمور اجراى احکام و برقرارى نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است فقهاى عادل هم بایستى رئیس و حاکم باشند و اجراى احکام کنند و نظام اجتماعى اسلام را مستقر گردانند. (11)

حکومت از احکام اولیه و مقدم بر احکام فرعیه است

اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبى اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ یک پدیده بى معنى و محتوا باشد. 
حکومت که شعبه‏اى از ولایت مطلقه رسول الله «صلى الله علیه وآله وسلّم» است، یکى از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتى نماز و روزه و حج است. حاکم مى‏تواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند، حاکم مى‏تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدى که ضرار باشد در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و مى‏تواند هر امرى را چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مى‏تواند از حج که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند. (12)

ولایت و حق تحدید مالکیت

در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است یکى از چیزهایى که مترتب بر ولایت فقیه است و مع الأسف این روشنفکرهاى ما نمى‏فهمند که ولایت فقیه یعنى چه، یکى‏اش هم تحدید این امور است.
مالکیت را در عین حال که شارع مقدس محترم شمرده است، لکن ولى امر مى‏تواند همین مالکیت محدودى که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است، همین مالکیت مشروع را محدودش کند به یک حد معیّنى و با حکم فقیه از او مصادره بشود. (13)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ بحارالانوار، ج25، ص116؛ نهج البلاغه، ص588، خطبه 172؛ الاحتجاج، ج1، ص229.
2ـ مستدرک الوسائل، ج17، ص321، «کتاب القضاء»، «ابواب صفات قاضى»، باب 11، حدیث33.
3ـ سوره بقره/ 124.
4- ولایت فقیه – ص61ـ 58
5- صحیفه نور جلد 21- ص 129 – تاریخ 9/2/68
6- صحیفه نور جلد 10ـ ص169ـ168 ـ تاریخ:17/8/58
7- صحیفه نور جلد 3ـ ص84ـ تاریخ: 18/8/57
8- اشاره به آیات مبارکه 44- 46 سوره الحاقة است که مى‌فرماید: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ .«و اگر (محمد) به ما به دروغ سخنانى را مى‌بست، قطعاً ما او را به قهر مى‌گرفتیم و شاهرگش را قطع مى‌کردیم.»
9- صحیفه نور جلد 10- ص 29 – تاریخ: 30/8/58
10- صحیفه نور جلد 11ـ ص 133 ـ تاریخ: 7/10/58 
11- ولایت فقیه ـ ص 93-92
12- صحیفه نور ج 20- ص 170- تاریخ: 16/10/66
13- صحیفه نور جلد 10 – ص 138 – تاریخ 14/8/58

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس اجرایی دولت افغانستان:

هبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس اجرایی دولت افغانستان:
راه علاج مشکلات افغانستان اتحاد اقوام و وحدت مسئولان است/ امریکایی‌ها هنوز از ضرر وارد کردن به افغانستان دست بر نمی‌دارند (۱۳۹۴/۱۰/۱۵ - ۱۲:۴۸)
حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در دیدار آقای «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت افغانستان، مسئله «اتحاد اقوام» در افغانستان را مهمترین راه علاج مشکلات این کشور خواندند و با اشاره به سوابق و ظرفیتهای فراوان همکاری ایران و افغانستان خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی ایران «امنیت، آرامش و پیشرفت افغانستان» را «امنیت و پیشرفت» خود می‌داند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تحسین ابتکار تشکیل دولت وحدت ملی و اظهار امیدواری در خصوص حل مشکلات افغانستان افزودند: ان‌شاءالله دولت وحدت ملی شکل حقیقی و واقعی پیدا کند، زیرا راه علاج مشکلات افغانستان، ایجاد وحدت واقعی در میان اقوام و مسئولان است.
رهبر انقلاب با اشاره به سابقه همزیستی مسالمت‌آمیز شیعه و سنی و اقوام مختلف افغانستان گفتند: ما از قدیم مردم افغانستان را به عنوان مردمی صبور، قانع، سخت‌کوش و دیندار و برخوردار از ذوق ادبی می‌شناسیم اما اختلافات اقوام و زمینه‌های دوگانگی، هر ملتی را ضعیف می‌کند.
ایشان با یادآوری حمایتهای ایران از ملت افغانستان از جمله مخالفت منحصر به‌فرد جمهوری اسلامی با اشغالگری شوروی و حمایت از مجاهدان افغانستانی، افزودند: جمهوری اسلامی اکنون نیز در کنار افغانستان و میزبان حدود 3 میلیون نفر از اتباع آن است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای حضور 16 هزار دانشجو و فارغ التحصیل افغانستانی در ایران را فرصتی ارزشمند برای افغانستان برشمردند و خاطرنشان کردند: دولت افغانستان باید با تعیین مشوقهایی، این دانش آموختگان را برای بازگشت و خدمت به کشورشان ترغیب کند.
رهبر انقلاب، با اشاره به ظرفیتها و امکانات فراوان ایران در بخشهای علمی، فنی و اقتصادی، و همچنین وجود منابع طبیعی و انسانی غنی در افغانستان افزودند: افزایش سطح همکاریها به نفع هر دو طرف است و باید با صمیمیت و همکاری، برخی اختلافات نظیر مسئله آبهای مرزی حل شود.
ایشان با انتقاد از سیاست منزوی کردن مجاهدین افغانستان در سالهای گذشته تأکید کردند: منزوی کردن مجاهدین با عناوینی نظیر «جنگ‌سالاران» سیاست غلطی است و در کشوری که در معرض تهاجم نظامی و فتنه‌ای فراگیر قرار دارد خود مردم باید با روحیه مجاهدت آماده دفاع از کشورشان باشند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، قدرت نداشتن در دفاع از خود را زمینه‌ساز ورود و دخالت بیگانگان خواندند و افزودند: دیدیم که امریکاییها در افغانستان چقدر انسانها را کشتند و ضررهای زیادی وارد کردند و هنوز نیز دست بر نمی‌دارند.
رهبر انقلاب با تحسین روحیه مقاومت مردم افغانستان در مقابل اشغالگری و تجاوزات «انگلیس، شوروی و در سالهای اخیر امریکا»، گفتند: روحیه مقاومت و دینداری در مردم افغانستان بسیار عمیق و در تاریخ معروف است که هیچ اشغالگری نتوانسته در افغانستان دوام بیاورد.
در این دیدار که آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای «عبدالله عبدالله» رییس اجرایی دولت افغانستان با تشکر از حمایتهای ایران از دولت و ملت افغانستان، گفت: تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان نسخه خوبی بود و از مشکلات زیادی جلوگیری کرد.
رییس اجرایی دولت افغانستان، مشکل اصلی این کشور را ناامنی و وجود گروههای تروریستی خواند و گفت: تلاش می‌کنیم با توکل به خداوند، وحدت و حمایتهای مردم و همچنین با همکاری و حمایت برادران و دوستان ایرانی که از دوران جهاد و مقاومت تاکنون همچنان ادامه داشته است، مشکلات را رفع و عدالت را در تمام بخشها تأمین کنیم.
آقای عبدالله با قدردانی از حمایتهای رهبر معظم انقلاب از ملت افغانستان و همچنین دستور اخیر ایشان برای تحصیل دانش آموزان افغانستانی، افزود: این حمایتهای ارزشمند جایگاه خاص و برجسته‌ای از ایران در میان ملت و دولت افغانستان ایجاد کرده است.
وی افزود: زمینه‌های خوبی برای همکاری ایران و افغانستان وجود دارد که در مذاکرات با مقامات ایرانی تلاش می‌کنیم راههای افزایش همکاری‌ها را بررسی و دنبال کنیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس اجرایی دولت افغانستان:

هبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس اجرایی دولت افغانستان:
راه علاج مشکلات افغانستان اتحاد اقوام و وحدت مسئولان است/ امریکایی‌ها هنوز از ضرر وارد کردن به افغانستان دست بر نمی‌دارند (۱۳۹۴/۱۰/۱۵ - ۱۲:۴۸)
حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در دیدار آقای «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت افغانستان، مسئله «اتحاد اقوام» در افغانستان را مهمترین راه علاج مشکلات این کشور خواندند و با اشاره به سوابق و ظرفیتهای فراوان همکاری ایران و افغانستان خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی ایران «امنیت، آرامش و پیشرفت افغانستان» را «امنیت و پیشرفت» خود می‌داند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تحسین ابتکار تشکیل دولت وحدت ملی و اظهار امیدواری در خصوص حل مشکلات افغانستان افزودند: ان‌شاءالله دولت وحدت ملی شکل حقیقی و واقعی پیدا کند، زیرا راه علاج مشکلات افغانستان، ایجاد وحدت واقعی در میان اقوام و مسئولان است.
رهبر انقلاب با اشاره به سابقه همزیستی مسالمت‌آمیز شیعه و سنی و اقوام مختلف افغانستان گفتند: ما از قدیم مردم افغانستان را به عنوان مردمی صبور، قانع، سخت‌کوش و دیندار و برخوردار از ذوق ادبی می‌شناسیم اما اختلافات اقوام و زمینه‌های دوگانگی، هر ملتی را ضعیف می‌کند.
ایشان با یادآوری حمایتهای ایران از ملت افغانستان از جمله مخالفت منحصر به‌فرد جمهوری اسلامی با اشغالگری شوروی و حمایت از مجاهدان افغانستانی، افزودند: جمهوری اسلامی اکنون نیز در کنار افغانستان و میزبان حدود 3 میلیون نفر از اتباع آن است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای حضور 16 هزار دانشجو و فارغ التحصیل افغانستانی در ایران را فرصتی ارزشمند برای افغانستان برشمردند و خاطرنشان کردند: دولت افغانستان باید با تعیین مشوقهایی، این دانش آموختگان را برای بازگشت و خدمت به کشورشان ترغیب کند.
رهبر انقلاب، با اشاره به ظرفیتها و امکانات فراوان ایران در بخشهای علمی، فنی و اقتصادی، و همچنین وجود منابع طبیعی و انسانی غنی در افغانستان افزودند: افزایش سطح همکاریها به نفع هر دو طرف است و باید با صمیمیت و همکاری، برخی اختلافات نظیر مسئله آبهای مرزی حل شود.
ایشان با انتقاد از سیاست منزوی کردن مجاهدین افغانستان در سالهای گذشته تأکید کردند: منزوی کردن مجاهدین با عناوینی نظیر «جنگ‌سالاران» سیاست غلطی است و در کشوری که در معرض تهاجم نظامی و فتنه‌ای فراگیر قرار دارد خود مردم باید با روحیه مجاهدت آماده دفاع از کشورشان باشند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، قدرت نداشتن در دفاع از خود را زمینه‌ساز ورود و دخالت بیگانگان خواندند و افزودند: دیدیم که امریکاییها در افغانستان چقدر انسانها را کشتند و ضررهای زیادی وارد کردند و هنوز نیز دست بر نمی‌دارند.
رهبر انقلاب با تحسین روحیه مقاومت مردم افغانستان در مقابل اشغالگری و تجاوزات «انگلیس، شوروی و در سالهای اخیر امریکا»، گفتند: روحیه مقاومت و دینداری در مردم افغانستان بسیار عمیق و در تاریخ معروف است که هیچ اشغالگری نتوانسته در افغانستان دوام بیاورد.
در این دیدار که آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای «عبدالله عبدالله» رییس اجرایی دولت افغانستان با تشکر از حمایتهای ایران از دولت و ملت افغانستان، گفت: تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان نسخه خوبی بود و از مشکلات زیادی جلوگیری کرد.
رییس اجرایی دولت افغانستان، مشکل اصلی این کشور را ناامنی و وجود گروههای تروریستی خواند و گفت: تلاش می‌کنیم با توکل به خداوند، وحدت و حمایتهای مردم و همچنین با همکاری و حمایت برادران و دوستان ایرانی که از دوران جهاد و مقاومت تاکنون همچنان ادامه داشته است، مشکلات را رفع و عدالت را در تمام بخشها تأمین کنیم.
آقای عبدالله با قدردانی از حمایتهای رهبر معظم انقلاب از ملت افغانستان و همچنین دستور اخیر ایشان برای تحصیل دانش آموزان افغانستانی، افزود: این حمایتهای ارزشمند جایگاه خاص و برجسته‌ای از ایران در میان ملت و دولت افغانستان ایجاد کرده است.
وی افزود: زمینه‌های خوبی برای همکاری ایران و افغانستان وجود دارد که در مذاکرات با مقامات ایرانی تلاش می‌کنیم راههای افزایش همکاری‌ها را بررسی و دنبال کنیم.