رژیم صهیونیستی این روزها با شرایط سختی مواجه شده است و برای بقا به هر دستاویزی چنگ میزند.
از آن زمان و با برقراری یک رژیم جعلی در سایه حمایت ابرقدرتهای استعماری، رنج و محنت مردم مظلوم فلسطین که بخش اعظم آن را مسلمانان تشکیل میدهند در این سرزمین آغاز شد و تا همین زمان نیز ادامه داشته است.
"شلومر زِند" از جمله تاریخنگاران یهودی و منتقد سیاستهای رژیم صهیونیستی، ادعای تاریخی این رژیم در خصوص استقرار صلحآمیز یهودیها در فلسطین را زیر سوال میبرد و معتقد است کوه صهیون، شاهد غصب سرزمین مادری فلسطینیها از سوی رژیم صهیونیستی بوده است. این فرایندی بوده که هیچ نشانی از صلحطلبی صهیونیستها در آن نمیتوان دید.
ادعای بیپایه و اساس تشکیل سرزمین یهودی
بر پایه ادعای رژیم صهیونیستی، ملت یهود از زمان نزول تورات در صحرای سینا سکونت داشته است و زنان و مردان اسرائیلی یهودیتبار از نسل همان ملت هستند. این ملت از مصر خارج شد و سرزمین اسرائیل را اشغال کرد و در آن به بهانه اینکه سرزمین وعده داده شده از سوی پروردگار است، سکنی گزیدند و در آنجا مملکت سلیمان و داوود را پیریزی کردند. پس از آن دچار چنددستگی شدند و مملکت یهودا و اسرائیل را تأسیس کردند.
این ملت پس از ویرانی معبد دوم نزدیک به 2000 سال در تبعیدگاهها سرگردان شدند ولی به رغم آن، با دیگر ملتها پیوندی برقرار نکردند، اما این روایت به هیچ وجه مستند و معتبر نیست و تا پایان قرن نوزدهم هم هیچ طرفداری نداشت.
از سوی دیگر، مراکز مطالعاتی و دانشگاهی یهودی، در بازنویسی علمی و پیریزی تاریخ گذشته یهودیان و احیای حافظه تاریخی آنها و مسیحیان و ایجاد یک نسل ساختگی از ملت یهود و طرح ادعای حق بازگشت و بازپسگیری میهن مادری، سهم بسزایی داشتهاند.
جنبش صهیونیسم و مطامع بیحد و حصر استعماری
زِند مورخ یهودی بر این باور است که جنبش صهیونیسم، همان جنبشی است که ایده ملت یکپارچه یهود را ارائه کرد تا یک قوم جدید بسازد و اهداف استعمارگرانه جدید را محقق سازد.
این نویسنده میگوید یهودیان ساکن فلسطین اشغالی به ملت کهن یهودی هیچ ارتباطی ندارند؛ ملتی که در جریان ویرانی معبد دوم در مملکت یهودا زندگی میکرد و ریشه آنان به گفته این نویسنده، به ملتهای مختلفی برمیگردد که در گذر تاریخ به یهودیت گرویدند.
«نگاه افسانهای به یهودیان که ملتی کهن و صاحب سرزمینهای اشغالی هستند، موجب گردید تا تعدادی از اندیشمندان صهیونیستی، اندیشه نژادپرستی را بپذیرند.»
وی همچنین پرسش زیر را مطرح میکند که آیا امکان دارد ملتی به بهانه داشتن پیوندی تاریخی با منطقهای معین که به هزاران سال پیش برمیگردد، ملت دیگر را به سیطره خود درآورد؛ حتی اگر آنان اکثریت ساکنان این منطقه را تشکیل دهند؟
عضویت غیرقانونی رژیم جعلی صهیونیستی در سازمان ملل در سایه فشار ابر قدرتها
ماده 4 منشور سازمان ملل متحد که شامل شرایط عضویت دولت ها در سازمان ملل است، صریحاً اعلام کرده که که سایر کشورهای علاقهمند به صلح که تعهدات مندرج در این منشور را بپذیرند و نسبت به نظر و تشخیص سازمان، علاقهمند و قادر به اجرای آن باشند، میتوانند به عضویت سازمان ملل متحد درآیند.
پذیرش اعضای جدید در سازمان ملل متحد، مورد بحث و کشمکش شدید بود و شرایط یاد شده فوق، منجر به عدم پذیرش عضویت کشورهای مایل به پیوستن به سازمان ملل متحد گردید. این کشمکش از روز تشکیل سازمان ملل متحد تا 15/12/1955 ادامه داشت تا اینکه موافقتنامهای معروف به "معامله کلی" Package Deal به امضاء رسید که به موجب آن، بحران نحوه عضویت در سازمان ملل به پایان رسید.
در بحبوحه بحران عضویت، حدود 30 درخواست به شورای امنیت و مجمع عمومی ارائه گردید که از میان آنها فقط 9 درخواست مورد تصویب قرار گرفت که تقاضای نهم از سوی رژیم صهیونیستی بود. این درخواست به دلایل ویژه و استثنایی مورد پذیرش قرار گرفت و در دورهای که عضویت کشورهای شایسته نیز به سختی پذیرفته میشد، اسرائیل، یکی از نه کشور خوششانسی بود که به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.
حضور اسرائیل در سازمان ملل به منزله نادیده گرفتن حقوق بینالملل
دولت موقت اسرائیل در پایان سال 1948، به پشتیبانی و تشویق ایالات متحده آمریکا، در تلاش آشکاری جهت کسب مشروعیت بینالمللی برای رژیم نوپای صهیونیستی، اقدام به تقاضای عضویت در سازمان ملل نمود.
در جلسه شورای امنیت که برای بحث و تبادلنظر درباره این تقاضا منعقد گردید، مجادله حقوقی شدیدی بین نماینده سوریه و نماینده ایالات متحده آمریکا در مورد میزان انطباق شرایط عضویت اسرائیل در این سازمان، صورت گرفت به طوری که نماینده سوریه ضمن اظهارات خود، پافشاری کرد که اسرائیل به دلیل نداشتن مرز مشخص و عدم صلح دوستی طبق قوانین بینالمللی "کشور" محسوب نمیشود و دلیلی واضحتر از این نیست که این کشور "کنت فولکه برنادوت" میانجی سازمان ملل متحد را به قتل رساند و این علاوه بر ماهیت تجاوزکارانهاش است.
اما نماینده آمریکا نیز با دلیلتراشی مبنی بر صلاحیت داشتن اسرائیل برای عضویت در سازمان ملل، دلیل سوریه در مورد لزوم ماهیت سیاسی و مرزهای معین و شناخته شده برای رژیم صهیونیستی در چهارچوب ضوابط حقوق بینالمللی را رد کرد و با این کار خود، حقوق بینالمللی را نادیده گرفت.
عدم پایبندی اسرائیل به قوانین سازمان ملل
اسرائیل در جهت راهبرد توسعهطلبی و سیطره بر بخش اعظم زمینهای متعلق به فلسطینیها، در جهت گسترش مرزهای رژیم صهیونیستی و عدم پایبندی جنبش صهیونیسم به همه قوانین و ضوابط زیست مسالمتآمیز بینالمللی قدم برداشته و به قطعنامه تقسیم و سوء استفاده از جنگ برای تصحیح مرزهای جغرافیایی که سازمان ملل آن را به تصویب رساند، بی توجه است.
این اعلامیه، مرزهای مشخصی را برای رژیم غاصب صهیونیستی ترسیم نکرده است و جنبش صهیونیسم، 78 درصد خاک فلسطین را به سیطره درآورد.
تحریم سازمان ملل و پشت کردن جهان به رژیمی غیرقانونی
در آخرین روزهای سال 2016، نتانیاهو با تحریمهای سازمان ملل به دلیل ادامه یافتن شهرکسازیها مواجه شد و از همه مهمتر اینکه، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز قطعنامه شورای امنیت در مورد محکومیت شهرکسازیها در سرزمینهای اشغالی را وتو نکرد.
البته اسرائیل در عرصه دیپلماتیک نیز با یک سونامی وحشتناک مواجه شده است. مشکل کنونی اسرائیل، همانطور که ترامپ در توییت خود ذکر کرده بود، فقط به سازمان ملل محدود نمیشود؛ بلکه همه جهان از فرانسه و انگلیس گرفته تا روسیه و چین، علیه تلآویو موضعگیری کردهاند.
سازمان ملل و بیشتر کشورهای جهان، شهرکهای اسرائیلی ساختهشده در کرانۀ باختری و بیتالمقدس را غیرقانونی میدانند چراکه رژیم صهیونیستی در جنگ سال 1967 این سرزمینها را اشغال کرده و بر مبنای کنوانسیون ژنو هر گونه ساختوساز از سوی اشغالگر در سرزمینهای اشغالی ممنوع و غیرقانونی است.
نتانیاهو اما به هیچ یک از این قواعد بین المللی پایبند نیست و ثابت کرده که حاضر است برای حفظ بقای رژیم منحوس صهیونیستی، هر کاری بکند.
سراشیبی سقوط رژیم منحوس اسرائیل
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارشی نوشت: تحلیلگران معتقدند سال 2017 برای "بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، با سرخوردگی و سرنگونی همراه خواهد بود.
در ادامه این گزارش آمده است: باید گفت سال 2016 نیز برای نتانیاهو سال سختی بود و روند انتقادات داخلی و خارجی از وی افزایش یافت به طوری که شکی وجود ندارد سال 2017 برای او بسیار دشوارتر خواهد بود و کابینه نتانیاهو به احتمال بسیار قوی، در هم خواهد شکست.
پاسخ نتانیاهو به قطعنامهای که علیه شهرکسازیهای صهیونیستی صادر شد، بسیار تهاجمی و غیرمنطقی بود. نخست وزیر رژیم صهیونیستی مانند رهبر کرهشمالی رفتار کرد. وی قطعنامه جدید را به قطعنامه 1975 شورای امنیت ربط داد که در آن، صهیونیسم با نژادپرستی برابر دانسته شده بود.
نتانیاهو خود را بابت شرایطی که اسرائیل به آن دچار شده است، مسئول ندانست و البته هنوز هم نمیداند. او حاضر به پذیرفتن این موضوع نیست که سیاستهای اشتباه وی، اسرائیل را به جایی رساند که شاهد صدور قطعنامهای از سوی سازمان ملل و وتو نشدن آن از جانب آمریکا باشد. بدون شک، نتانیاهو اسرائیل را در جهان، بیش از گذشته منفور کرده است. شاید روند فروپاشی رژیم صهیونیستی به آهستگی رخ دهد اما قطعاً به وقوع خواهد پیوست.
رژیم صهیونیستی به دنبال توافق با فلسطین
رئیس رژیم صهیونیستی اعتراف کرد گزینهای جز «اقدام عملی» برای توافق با فلسطینیان پیش روی این رژیم نیست. به گزارش العالم، روون ریولین رئیس رژیم صهیونیستی اظهار داشت: نزاع با فلسطینیان مهمترین چالش اسرائیل است حتی اگر چشمها را بر روی آن ببندیم.
وی افزود: ما باید به شکل جدی به توافق با فلسطینیان بیاندیشیم. هیچ گزینهی دیگری وجود ندارد. ما باید به آینده فکر کنیم و اینکه چگونه میتوانیم از بنبست سیاسی با فلسطینیان خارج شویم؟
رئیس رژیم صهیونیستی، همچنین گفت: چالشهای نامشخصی پیش روی اسرائیل هست. سطح عدم اطمینان در بین یهودی های ساکن مناطق اشغالی، امسال از همیشه بالاتر است. رئیس جمهور جدیدی در آمریکا روی کار میآید که اسرائیل هنوز چیزی از سیاستهای او در قبال خاورمیانه نمیداند. مسائل مهم سیاسی در اروپا، انتخابات در آلمان و فرانسه و مسائل بسیار دیگر، سطح عدم اطمینان را بسیار بالا میبرد. به همین دلیل، باید آماده باشیم.
توافق صلح با رژیم ضدّ صلح ممکن نیست
این روزها جنبش مقاومت با موفقیتهایی که در سوریه کسب کرده است، توانسته به آرمان مردم مظلوم فلسطین نزدیک شود و از پیشرویهای رژیم غاصب اسرائیل تا حد زیادی بکاهد. همین مسئله و مشکلات داخلی این رژیم باعث شده تا صهیونیستها که روزگاری تنها راه جنگ را پیش میگرفتند، اکنون به مذاکره روی آورند و سخن از توافق با فلسطین کنند.
هرچند یک دولت جعلی نمیتواند ماهیت حقوقی داشته باشد و توافق با آن، اصولاً واژه بیمعناست، نسبت به رژیمی که با توسل به زور سرزمینی را که متعلق به گروه دیگری است غصب میکند، نمیتوان تصوری از توافق صلحآمیز داشت.